استان اصفهان، استانی است در میانهٔ ایران با مرکزیت شهر اصفهان. استان اصفهان ششمین استان پهناور و سومین استان پرجمعیت ایران میباشد. این استان با مساحتی حدود ۱۰۵٬۹۳۷ کیلومتر مربع بین ۳۰ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۴ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی خط استوا و ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه تا ۵۵ درجه و۳۱ دقیقه طول شرقی نصف النهار گرینویچ
ششمین استان وسیع کشور و سومین استان پرجمعیت کشور میباشد. استان اصفهان که در مرکز ایران واقع شدهاست از شرق به استانهای یزد و خراسان جنوبی، از شمال به استانهای سمنان، قم و مرکزی، از غرب به استانهای لرستان و چهارمحال و بختیاری، از جنوب به استانهای کهگیلویه و بویراحمد و فارس محدود است.[۳] اصفهان قطب تولید آهن، فولاد، مصالح ساختمانی و پتروشیمی و همچنین صنایع دستی در ایران است.[۴]
محتویات
آمار
۱۰ درصد از بیابانهای ایران در استان اصفهان است که بخش اعظم آن را شهرستانهای شهرضا، نائین، نجف آباد، اردستان، نطنز، آران و بیدگل، کاشان و اصفهان شامل میشود. البته بخشهای از این استان کوهستانی بوده و دارای آب و هوای معتدل است از مهمترین شهرستانهای کوهستانی این ناحیه میتوان به شهرستان خوانسار، فریدن، فریدونشهر و چادگان اشاره کرد. حدود ۳۴۰ هزار هکتار از جنگلهای دستکاشت ایران نیز در استان اصفهان و از این وسعت ۹۰ هزار هکتار در شهرستان اردستان قرار دارد.[۵]
استان
استان اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران بشمار میرود. این استان از دیرباز گهواره هنرهای زیبا و صنایع دستی بودهاست. تزئینات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط در آثار تاریخی اصفهان، از قرنها پیش تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب منارهها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمه و نقره کاری و زرنگاری و رونویسی انواع کتاب، قرآن و قطعات نگارگری و نقاشی جملگی به مرکزیت هنری اصفهان گواهی میدهند.
سیم کشی، زرکشی، زربافی، گلابتون دوزی، منبت گلپایگان، پولک دوزی، زنجیره بافی، قالی بافی و نساجی از صنایع دستی رایج اصفهان است. این صنایع در عهد شاهان صفوی رونق فراوان داشت. در دوران قاجاریه، بازار صنایع دستی در اصفهان از رونق افتاد؛ ولی بعد از انقلاب مشروطه باز توسعه یافت. بهطور کلی طرح و نقش عموم دست ساختههای اصفهان اعم از فرش و قلمکار و ظروف قلم زنی و کاشی، دوختنیهای روی پارچه تحت تأثیر طرحهای تزئینی دوران صفویه قراردارد و طراحان اصفهان، به نسبت قدرت درک و مهارت خود از آثار قدیمی برمیگیرند و با خلاقیت خود، آنها را زیباتر میسازند.
شهرستانهای استان اصفهان عبارتند از: آران و بیدگل، اردستان، اصفهان، برخوار، بوئین و میاندشت، تیران و کرون، چادگان، خمینیشهر، خوانسار، خور و بیابانک، سمیرم، شاهینشهر و میمه، شهرضا، دهاقان، فریدن، فریدونشهر، فلاورجان، کاشان، گلپایگان، لنجان، مبارکه، نایین، نجفآباد و نطنز
مردم
مردم استان اصفهان بهطور عمده فارس هستند قومهای مختلف دیگری نیز در این استان ساکن هستند که عبارتنداز:ترکها، لرها، ارمنیها، گرجیها، آذری ها ،یهودی ها کولیها، لرها و عربها (عشایر عرب جرقویه). در این استان ۱۲۰’۰۰۰ پناهنده قانونی و به همین تعداد پناهنده غیرقانونی، اصالتاً از عرا ق و افغانستان ساکن هستند.
فارس ها: فارس ها که از بازمانه ی قوم پارس هستند ،[نیازمند منبع] ،اصلی ترین و بزرگترین گروه قومی استان اصفهان هستند که در دشت های استان ساکن هستند.در استان اصفهان لهجه های متعددی از زبان فارسی به چشم می خورد مانند ۱- لهجه ی نواحی شرقی استان که شبیه به مردم یزد و زرتشتیان یزد است.۲-لهجه مردم اصفهان و خمینی شهر و تیران و کرون که به لهجه ی اصفهانی شهرت دارد(کلمات به صورت کشیده ادا می شوند)۳-لهجه ی مردم نجف آباد و شهرضا که شبیه به لهجه ی اصفهانی است ولی با اندکی تفاوت(کلمات را کمتر می کشند و بیشتر کلمات فتحه دار را به صورت کسره ادا می کنند.همچنین برخی واژه های لری نیز در این لهجه وجود دارد). به طور کلی فارس ها ۷۰ تا ۸۳درصد جمعیت استان اصفهان را تشکیل می دهند.
لر ها: دومین گروه قومی استان اصفهان لرها هستند. از مناطق لر نشین استان اصفهان می توان به شهرستان فریدن(جنوب وجنوب غربی)و غرب شهرستان چادگان و روستاهایی از فریدوشهر و بخشی در شهر های شاهین شهر درشهرستان شاهین شهر و میمه ، فولادشهر و زرین شهر در شهرستان لنجان ،جوی آباد در شهرستان خمینی شهر و یزدانشهر،امیرآباد،آزادگان و ویلاشهر در شهرستان نجف آباد و شهر اصفهان اشاره کرد .اغلب لر های اصفهان مهاجر و از طوایف بختیاری هستند که از استان های چهار محال و بختیاری و خوزستان به این استان مهاجرت کرده اند. مهم ترین دلیل مهاجرت لر ها به استان اصفهان اشتغال در مراکز صنعتی مانند ذوب آهن و فولاد مبارکه است که این امر موجب شده که جمعیت انبوهی از لرها در شهرستان هایی چون اصفهان ، خمینی شهر و نجف آباد و لنجان ساکن شوند . لرها در جامعه ی فارس نشین استان اصفهان جا افتاده اند . به طور کلی لر ها ۱۰ تا ۱۶ درصد جمعیت استان اصفهان را تشکیل می دهند.
ترک ها: قشقایی گروهی از مردمان ترک هستند که از آسیای مرکزی به جنوب ایران مهاجرت کردند. از مناطق بومی ترک نشین استان می توان با چادگان و سمیرم و بخش هایی از فریدن و فریدونشهر اشاره کرد. تعدادی از قشقایی ها نیز در مناطق فارس نشین مانند اصفهان ،لنجان ، خمینی شهر و نجف آباد ساکن هستند که بیشتر از چادگان و همچنین سامان ، بن،کیان، بلداجی و سفیددشت در استان چهارمحال وبختیاری مهجرت کرده اند. بخش عمده ای از ترکان ساکن چادگان ،سامان و بن به دلیل زیر آب رفتن روستاهایشان برای ساخت سد رودخانه زاینده رود به شهرهای فارس نشین مذکور مهاجرت کردند. قشقایی ها در سمیرم لباس محلی خود را دارند ولی شهرهای چادگان ، سامان و بن فاقد پوشش محلی هستند. به طور کلی ۵ درصد جمعیت استان اصفهان را ترک ها تشکیل میدهند.
آذری ها : در شهرستان های گلپایگان ، خوانسار و بخش شمالی فریدن مردمانی به چشم می خورند که نیای آذری دارند و از قوم ماد هستند.بعضی از آنان بازمانده ی قبایل کوچانده شده از اران و همدان در زمان صفویه هستند ( ساکنان اکثر روستا های شهرستان های مذکور) که به زبان ترکی آذربایجانی سخن می گویند. برخی دیگر نیز بومیان هستند که به زبان آذری باستان (به اصطلاح زبان خوانساری )که واژه های ترکی ، کمتر در آن وجود دارد سخن می گویند.به گفته سازمان یونسکو این زبان در معرض انقراض است به طوری که در شهر گلپایگان زبان مردم بسیار شبیه فارسی شده است. در بین مردم این مناطق ویژگی های دیگر آذری ها مانند :۱-عزاداری های بزرگ سالیانه مثل روستای قودجان ۲-پوشش محلی نزدیک به سایر نقاط آذربایجان بزرگ۳-چهره های زاغ و بور نسبت به سایر شهر های استان اصفهان بیشتر به چشم می خورد. بطور کلی آذری ها ۲ تا ۳ درصد جمعیت استان را شامل می شوند.
ارامنه: ارمنی ها را در زمان صفویه را به اصفهان و به ویژه مناطق فریدن و فریدونشهر کوچاندند. ارمنی ها از گذشته تا به امروز نقش پر رنگی را در شهر اصفهان داشته اند و نمونه های بارز حضور پر رنگشان ، کلیسای وانک و بسیاری از تعمیرگاه ها در شهر اصفهان است. امروزه بیشتر ارمنیان فریدن و به ویژه روستای خویگان علیا در فریدونشهر که زمانی بزرکترین روستای ارمنی نشین ایران به حساب می رفت به اصفهان و در منطقه ای به نام جلفا تجمع یافته اند.
گرج ها: گرج ها نیز همانند ارمنی ها در زمان شاه عباس اول از قفقاز به استان اصفهان کوچانده شدند. آنان ابتدا در شهر تازه بنا شده ی نجف آباد سکنا گزیدند ولی بعد ها به دلیل ناسازگاری با آب و هوای نجف آباد و دلایل دیگر به فریدن و فریدونشهر رفتند.امروزه زبان و رسم الخط گرجی در فریدونشهر آموزش داده می شوند. علاوه بر فریدونشهر در شهر های بزرگ فارس نشین استان اصفهان نیز گرجی ها ساکن شده اند که اغلب در غالب اقوام دیگری همچون فارس در آمده اند.
دین
بیشتر مردم این استان مسلمان هستند همچنین مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان نیز اقلیتهای غالب توده مردمی استان اصفهان را تشکیل میدهند.
وجه تسمیه
![]() |
این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نامهای: آپادانا، آصفهان، اسباهان، اسبهان، اسپاتنا، اسپادنا، اسپاهان، آسپدان، اسپدانه، اسپهان، اسپینر، اسفاهان، اسفهان، اصباهان، اصبهان، اصپدانه، اصفاهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاری، پاریتاکن، پرتیکان، جی، دارالیهودی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه سرشناس بودهاست.
بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند: بختیاری، خوزستان، کرمان، فارس، سیستان و… در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت میکردند، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان» درآمدهاست.
این شهر دارای واژگان کهنتری است که با نام کنونی آن، هیچ گونه پیوندی ندارد، مانند :انزان، گابیان، گابیه، جی، گبی، گی، گابا.
یاقوت حموی، مینویسد: «اصفهان یا اسپهان از کلیه اسباه است که به معنی سپاه و اسب میباشد.»
استاد پورداود، میگوید: «ارزش این وجه اشتقاق فقط در این است که میرساند در لهجه قدیم اصفهانی، اسباه به معنی اسب نیز بودهاست» پورداود یادآور شدهاست که بطلمیوس، جغرافیانگار سده دوم میلادی، نام این شهر را «اسپدان» نگاشته، سپس میگوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته که خود شامل سپاه به معنی ارتش و هان اسم مکان، یعنی جای سپاه است.
نویسنده کتاب حدودالعالم از این شهر به نام «سپاهان» یاد کرده، میگوید: «سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر است: یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهادهاند…»
محمد حسین بن خلف تبریزی، دربارهٔ نام اصفهان، نوشتهاست: «اصباهان، معرب اسپاهان است و آن شهری است مشهور در عراق (عراق ایران)و نام اصلی او این است؛ و نام مقامی است از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند.»
در کتیبههای پارسی هخامنشی، انزان شامل ناحیه اصفهان و اطرافش بوده و پیش از کورش، مرکز قدرت هخامنشیان در این ناحیه بوده و پس از کورش انزان به گابیان تبدیل یافته و استرابن هم آن را به همین نام خواندهاست و گابیان رفته رفته به جی تغییر یافت.
هرتسفلد نگاشتهاست: اصفهان نام بلوکی از ولایت پریت کان و نام شهر «گبی» بودهاست. گبی بعدها «گی» و سپس عربی شد و به «جی» تبدیل یافت.
در سده ۲ میلادی، نام گبی و اسپدانا در نقشه بطلمیوس دیده میشود. وی «اسپدانا» ی پارسی زمان هخامنشی را از کتاب ارتستنس، مدیر کتابخانه اسکندر مقدونی برداشته بود. در یک نقشه جهاننما که ۱۰۰ سال پیش از بطلمیوس ترسیم شدهاست، این نام به صورت ساسانی «سپانه» یعنی سپاهان نگاشته شده و معنی آن، جای لشکریان است.
اسکندر مقدونی هنگام دنبال کردن داریوش هخامنشی به پارتاک یا پارک یاگی آمد و آن را گشود و اکسازر را که والی شوش بود به حکومت پارتاک گمارد. تاریخ نگاران پیشین، پارتاک را پاریتاکن نامیدهاند که به پارسی آن روزی پرتیکان میگفتند و امروز فریدن میخوانند. پرتیکان به تمامی ناحیه اصفهان اطلاق میشدهاست.
دادهنمایی موقعیت استانی
![]() |
سمنان، قم | مرکزی | ![]() |
|
![]() |
لرستان | |||
![]() ![]() |
||||
![]() |
||||
یزد | فارس | کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری |
نقشه و تقسیمات استانی
|